اخبار مرکز

در پنجمین نشست تخصصی مرکز نشر مطرح شد: ترجمه انتقال فرهنگی به فرهنگ دیگر است

به گزارش روابط عمومی مرکز نشر دانشگاهی، این همکار و همراه مرکز نشر دانشگاهی با اشاره به اهمیت شناخت فرهنگ ها در فرآیند ترجمه خاطر نشان کرد: دو جامعه مانند ایران و افغانستان ممکن است زبان مشترک داشته باشند، اما از لحاظ ساختار اجتماعی و اقتصادی متفاوت باشند. در این شرایط ترجمه دو فرهنگ کار دشواری خواهد بود. در حالی که وقتی زبان یکی نداشته باشند ولی ساختار فرهنگی مشابهی داشته باشند این دو جامعه مفاهیم فرهنگی مشترک بیشتری دارند و زبان هم را بهتر می فهمند و می توانند متون را بهتر ترجمه کنند. مثلا ایران و ترکیه از این نظر شبیه تر هستند.
توکلی با بیان اینکه ترجمه متون علوم انسانی با متون دیگر تفاوت دارد و این تفاوت به شکل های گوناگون است، گفت: متون علوم انسانی فرهنگ محورتر از علوم دیگرند زیرا موضوع آنها فرهنگی، روان شناسی، تاریخ و .. است. بنابراین در انتقال فرهنگ به فرهنگ دیگر بیشتر با فرهنگ سر و کار داریم. از سوی دیگر، در متون علوم انسانی با گفتمان سر و کار داریم. برای انتقال و ترجمه معلمان ما می گفتند به جای لفظ واحد ترجمه را پاراگراف بگیریم تا بتوانیم فرهنگ را منتقل کنیم و امروز صحبت از ترجمه گفتمان داریم یعنی با مجموعه ای از گفته ها سر و کار داریم که موضوعی را منتقل می کند.
وی افزود: در علوم انسانی گفتمان ها را ترجمه می کنیم و در هر گفتمانی واژه ها معانی متفاوتی دارند؛ مثلا دموکراسی امروز و در دوره آتن دو معنای متفاوت دارند، در آتن شهروند درجه یک و درجه دو و برده داشتیم، اما امروز شهروند معنای متنوعی ندارد.
توکلی با بیان اینکه در ترجمه علوم انسانی سبک نویسنده مهم است، گفت: قصد ما روان ترین ترجمه از مفاهیم است و باید لحن، سبک و زبان نویسنده را منتقل کنیم. متون علوم انسانی از علوم دیگر میان رشته ای تر است؛ مثلا جامعه شناسی از روان شناسی و روان شناسی از اسطوره شناسی وام می گیرد یا یک رمان سنخ اجتماعی را نشان می دهد. ترجمه در علوم انسانی نیاز به دانش در رشته های مجاور دارد. جامعه شناسی وام دار ادبیات است. کار شگفت انگیز هنرمندان و نویسندگان به سنخ های خاص اجتماعی هم محدود نمی شود، بلکه نیاز به دانش و مطالعه بیشتر دارد.
وی با بیان اینکه مترجم نباید تک بعدی باشد، اظهار کرد: در متون علوم انسانی ارجاعات، معادل، منابع و اصطلاحات متفاوت برای یک واژه وجود دارد. گاهی وقت ها دامنه معنایی واژه ها آن قدر ضد و نقیض است که مدام جابه جا می شود؛ مثل سوژه و ابژه که دائم تغییر می کند. به این ترتیب، در زمان ترجمه و ویرایش باید حساس باشیم که درست باشد و مترجم با ارجاعات آشنا باشد. اما مهم ترین موضوع درباره متون علوم انسانی این است که ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه فرهنگی خواننده در بازخوانی متون بیشتر اثر می گذارد.
این ویراستار با اشاره به نظریه های تفسیر تاکید کرد: هر خواننده خود یک مفسر است و نظریات مختلفی درباره تفسیر متن وجود دارد؛ مثلا بارت تفسیرگرایی افراطی دارد و نویسنده را حذف می کند. انقلاب او در نظریه تفسیر آن بود که مرکزیت متن در مبدا نیست و در مقصد است و او از اصطلاح مرگ نویسنده استفاده می کند، اما نسبی گرایی معتدل گادامر از همه درست تر به نظر می رسد زیرا معتقد است درک اثر معادل درک خواننده و نویسنده است.
وی کار مترجم را پیوند افق های گذشته، حال و آینده دانست و تشریح کرد: کار مترجم دادن معدلی از درک خواننده و نویسنده و شرایط حاضر و زبان روز و به عبارتی معاصر کردن متن است. اگر دقت کنیم در ترجمه متن علوم انسانی الگوی یک دستی مانند علوم تجربی نیست و در این متون با گفتمان سر و کار داریم. از آن جایی که انسان با زبان فکر می کند یعنی فکر انسان با زبان سازمان دهی می شود، یعنی یک جهان بینی و گفتمان جدید ساخته می شود.
توکلی در پایان تاکید کرد: در ترجمه متون علوم انسانی اصل توجه گزینشی رایج است. کاش روند آن باشد که مترجم و ویراستار ابتدا کار را ارزیابی کنند، بدون ارزیابی آن را دست نگیرند و ویرایش به ویژه مقابله با متن را بدون ارزیابی آغاز نکنند. ویراستار باید بتواند کاستی های نویسنده و مترجم را جبران کند؛ مثلا یکی از کارهای ویراستاران یادداشت برداری غلط های رایج مانند کاربرد فعل های متعددی به شکل لازم است. یادمان باشد ویراستار مسئول ادیت متن نیست و اصطلاح ویراستار ادبی غلط است. حتی برای متن ادبی هم اصطلاح ویراستار ادبی درست نیست و این انتظار در حوزه دانشگاه ها بیش از دیگر متون است و به جا نیست و لازم است ویراستار به موقع نیاز باید رمزگذاری های زبان مبدا را به زبان مقصد تبدیل کند.
undefined
undefined
undefined
undefined
undefined
undefined

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *